احساس میکنین حوصله انجام هیچ کاری رو ندارین؟ از محیط کار خود خسته شدهاید و از اینکه دایم به درخواستهای پایانناپذیر در شرکت جواب مثبت بدین جانتون به لب رسیده؟ روح و جسمتون خسته س و همیشه رویای مکانی دور رو تو سرتونه؟ از دیدن هر روزهی همکاران و شنیدن حرفهای تکراری و رفتارای ثابتشان احساس بیهودگی به شما دست داده؟
اگه این طوره، شاید به «سندرم کارزدگی» گرفتار شده باشین؛ سندرومی که فرسودگی شغلی هم به اون میمی گن و در واقع حالتیه که در اون قدرت و توانایی فرد کم و تمایل و تمایل اون واسه انجام کار و فعالیت کاهش پیدا میکنه.
فرسودگی شغلی نتیجه ای از فشار شغلی دایم و مکرره. یعنی شخص در محیط کارش به دلیل عوامل تکراری و پشت سر هم احساس فشار میکنه و این فشار به دلیل چندینباره بودن، در آخر به احساس فرسودگی تبدیل میشه. در اینجور وضعیتی، فرد دیگه انرژی و نشاط کافی رو نداره و احساس مریضی و خستگی رو نسبت به انجام رفتار شغلی خود نشون میدهد.
البته لازمه اشاره کنیم که Burnout (کار زدگی) حتما در نتیجه ساعات کار زیاد و طولانی ظاهر نمیشه و افسردگی، خستگی و بیعلاقگی به وجود اومده به وسیله اون ممکنه به خاطر این باشه که فرد نمیدونه به چه صورتی باید شغل خود رو به انجام برسونه.
هم اینکه فشار محیط کاری فقط این نیس که وظایف زیادی به شخص محول شه، بعضی وقتا پشتیبانی نشدن یا به نتیجه نرسیدن پروژهها هم میتونه ایجاد کننده فرسودگی شغلی باشه.
فرسودگی شغلی که به وسیله سازمان بهداشت جهانی به عنوان مریضی به وجود اومده به وسیله شغل شناخته میشه، در نتیجه استرسهای شدید و دائمی که فرد توان کنترل و مدیریت اونا رو نداره ظاهر میشه. این سندرم رو با سه عامل کلیدی زیر میتوان تعریف کرد:
- خستگی / احساس تحلیل رفتن انرژی
-
- فاصله ذهنی و فکری پیدا کردن از کار / حس منفی داشتن نسبت به کار / نارضایتی از کار
- کاهش توان حرفهای
کارزدگی علاوه بر مشکلات روحی، مریضیهای جسمی هم واسه فرد به دنبال داره.
اگه این سندرم رو ندیده بگیرین ممکنه در زندگی شخصی و انجام کارای روزمره خود هم با مصائیب زیادی رودررو شید.
به چه دلیل تشخیص و درمان «فرسودگی شغلی» مهمه؟
کارزدگی علاوه بر مشکلات روحی، مریضیهای جسمی هم واسه فرد به دنبال داره.
اگه این سندرم رو ندیده بگیرین ممکنه در زندگی شخصی و انجام کارای روزمره خود هم با مشکلات زیادی روبهرو شید.
عبارت کار زدگی اولین بار در سال ۱۹۷۴ میلادی به وسیله نویسندهای به نام «هربرت فرودنبرگر» مطرح شد؛ وقتی که اون کتابی با عنوان «فرسودگی شغلی: هزینه زیاد واسه نتیجه کار بزرگ» رو نوشت و منتشر کرد.
اون در کتاب خود واژه Burnout رو به این صورت تعریف کرد: «خاموش شدن انگیزهها و از بین رفتن محرکها، بهخاص وقتی که همه تلاش و اشتیاق فرد واسه گرفتن نتیجه دلخواه در اثر یه رابطه اشتباه یا دلیل جانبی عقیم میموند.»
وقتی به طور همیشه احساس دلزدگی نسبت به شغل خود دارین، از کارتون منتفر شدهاید و احساس میکنین دیگه تواناییهای لازم واسه انجام هیچ کاری رو ندارین، در حال بروز دادن «سندرم فرسودگی شغلی» هستین.
استرسهایی که دلیل شکلگیری این نشانگان میشه بیشتر به کار مربوطند اما استرسهای کلی در زندگی شخصی فرد هم در شدید شدن این مشکل بیتاثیر نیستن. آدمایی که شخصیت ایدهآلگرا و کمالگرا دارن بیشتر از بقیه در خطر دچار شدن به سندرم کارزدگی قرار دارن.
مردم بخش بزرگی از زمان بیداری خود رو به کار کردن اختصاص دادهان و خیلی عجیب نیس این فشار دائمی و همیشگی اونا رو در برابر ابتلابه شکلای جور واجور مشکلات روحی و جسمی بذاره.
نشونههای دچار شدن به سندرم فرسودگی شغلی چیه؟
از اونجا که این مشکل روحی نشونهی فیزیکی جداگونه و مخصوص خود نداره به این معنی نیس که نباید اونو جدی بگیرین. واسه اینکه بدونین چه وقتی لازمه نگران سلامت روح و جسم خود بشوید، ببینین نشونههای زیر رو دارین یا خیر:
- بیزار شدن از همه مسایلی که به کار و محیط کار مربوطه: فرد گرفتار به بِرناوت احساس میکنه محیط کارش همیشه پر از استرس و ناامیدیه. این فرد از شغل و همکاران خود دلزده و خسته میشه و دوست داره شرایطی براش ایجاد شه که دیگه هیچوقت مجبور نباشه به اون مکان یا میان اون آدمها بره. این افراد هم اینکه احساس بی حسی نسبت به کار خود دارن.
- نشونههای فیزیکی: استرس شدید با علایمی مثل سردرد، معدهدرد و مشکلات رودهای خود رو نشون میدهد.
- خستگی احساسی: فرسودگی شغلی باعث میشه تا فرد احساس توخالی بودن داشته باشه و نتونه با مسایل کاری کنار بیاد. اینجور فردی همیشه خسته س و فکر میکنه انرژی کافی واسه به انجام رسوندن وظایف خود رو نداره.
- کاهش فعالیتها: سندرم کارزدگی بیشتر با کم شدن اندازه کارکرد فرد در محل کار نمایان میشه. حتی ممکنه شخص در خونه هم نتونه کارای عادی خود رو به انجام برسونه. کسایی که دچار فرسودگی شغلی هستن همیشه حس منفی به کار دارن و بخاطر این خلاقیت و ابتکار شغلی خود رو از دست میدن.
سندرم موردبحث با افسردگی هم عجینه. اشخاصی که دایم احساس منفی در محل کار دارن، این بدبینی و خستگی رو به دیگر وجوه زندگی خود هم نشت میدن و در نتیجه به مشکلات سلامت روان مثل افسردگی گرفتار میشن. این افراد علاقه خود به زندگی رو از دست میدن و امیدی به آینده ندارن. حتی در موارد شدید ممکنه به خودکشی فکر کنن.
فاکتورهای خطر فرسودگی شغلی چیه؟
باید بدونین که استرس همیشه به فرسودگی شغلی منجر نمیشه. اگه استرس به درستی مدیریت و کنترل شه، هیچ اثر سو و مریضی مهمی رو بدنبال نداره. اما بعضی از شخصیتها در خطر بیشتری نسبت به کارزدگی قرار دارن. به طور مثال، براساس آمار سال ۲۰۱۹، حدود ۴۴ درصد از پزشکان فرسودگی شغلی رو تجربه میکنن.
محیط کار آدمایی که در مساغل پزشکی مشغول فعالیت هستن پر از فشار، استرس و انرژیهای منفیه و در نتیجه این افراد بیشتر از مردم عادی در خطر هستن.
کارمندی هم از دیگر مشاغل در خطر فرسودگی شغلی هستن. براساس گزارش سال ۲۰۱۸ گالوپ، کار زدگی کارمندان ۵ دلیل اصلی داره که در زیر نوشتهایم:
- فشار وقتی واسه تکمیل کارا: کارمندانی که به اونا فرصت کافی واسه تکمیل کارا داده میشه کمتر در خطر دچار شدن به سندرم فرسودگی کاری قرار دارن. اما اون دسته از کارمندان مثل نیروهای آتیشنشانی یا بهیارها که همیشه وقت کم و محدودی دارن بیشتر در برابر دچار شدن به این نشانگان هستن.
- وجود نداشتن توضیح کار مشخص: کارمندانی که توضیح کاری مشخصی ندارن و موظند هر کاری به اونا سپرده میشه با بیشترین دقت بکنن، شدیدا در خطر دچار شدن به سندرم کارزدگی هستن.
- فشار کاری غیرقابل مدیریت: وقتی وظیفه کاری یا فشار کاری غیر قابل برنامهریزی و مدیریت باشه، حتی کارمندی که بسیار خوشبین و مثبتاندیشه هم کم میآورد و احساس ناامیدی اون منتهی به کارزدگی میشه.
- رفتارای غیرمنصافه از طرف مدیران: وقتی کارمندی فهمیده باشه که حقی که باید به اون داده نمیشه، توجهی که باید به کارش نمیشه و از تشویق و جایزه و پشتیبانی خبری نیس، کم کم خسته، بیانگیزه و دپرس میشه و خلاقیت و اشتیاق خود رو از دست میدهد و در آخر از کار و محیط کارش دلزده می شه.
فرسودگی شغلی یعنی: «خاموش شدن انگیزهها و از بین رفتن محرکها، بهخاص وقتی که همه تلاش و اشتیاق فرد واسه گرفتن نتیجه دلخواه در اثر یه رابطه اشتباه یا دلیل جانبی عقیم میموند.»
چیجوری میتوان از سندرم فرسودگی شغلی پیشگیری کرد؟
شاید به نطر برس که فرسودگی کاری، اختلالی دائمی و ثابته اما خبر خوب اینه که میتوان اونو عوض کرد.
آدمایی که به این سندرم گرفتار میشن میتونن با ایجاد بعضی تغییرات در محیط کار این مشکل رو از بین ببرن.
اولین کار اینه که اگه سازمان شما «منابع انسانی» داره پیش مدیر اون بخش برید و همه مشکلات خود رو مطرح کنین و بخواین که با اعمال بعضی تغییرات، محیط کار رو به فضایی خوشحال تر، مساویتر و مثبتتر تبدیل کنه.
شاید بد نباشه موقعیت کاری خود رو تغییر بدین. اینطوری میتونید از فرسودگی شغلی پیشگیری کنین.
جفت و جور و پیشرفت روش هدف دارهای شفاف و سازنده هم میتونه افراد شاغل رو به سمت مدیریت استرسهاشون هدایت کنه.
از دیگر فعالیتهای پیشگرانه که به عنوان درمان هم میتوان از اونا کمک گرفت اینه که عادات غذایی خود رو تغییر بدین و میوه و سبزیجات بیشتری به تغذیه روزانهتون اضافه کنین. کیفیت خواب خود رو بهتر کرد و روزانه دستکم ۷ ساعت خواب کامل داشته باشین. ورزش کنین. از مصرف الکل و مصرف سیگار دوری کنین و دور و بر خود رو با دوستان مثبتاندیش پر کنین.
آخرین پیشنهاد هم اینه که سفر کنین. در تعطیلات به جای نشستن در خونه و فکر کردن به مسایل کاری، به دل طبیعت برید و تلاش کنین با تنفس اکسیژن خالص انرژیهای تحلیلیافتهی خود رو جبران کنین. واسه سفر لازم نیس به مکانهای دور و پر هزینه برید، با کمی تحقیق میتونید ظرفیتهای گردشگری زیبای دور و بر شهر محل اقامت خود رو پیدا کنین و یه، دو یا چند روزی رو از فضای کار و زندگی روزمره دور باشین.