نوغانداری فعالیتی است جانبی که در کنار فعالیتهای اصلی کشاورزان هر منطقه در ایجاد اشتغال و کسب درآمد بیشتر مؤثر است (صیداوی و همکاران،1385)، اما در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری که برگ درختان توت در طول سال قابل استفاده بوده و به استثناء فصول خیلی مرطوب و پرباران، تقریباً به مدت ده ماه از سال امکان پرورش کرم ابریشم وجود دارد، میتواند به یک شغل دائمی تأمین کننده درآمد خانوار روستایی نیز مبدل گردد (Balu, 2005).
نوغانداری یک حرفه کاربر میباشد که علاوه بر امکان استفاده از نیروی فعال، فرصت بهکارگیری بخش کمتر فعال جامعه مانند زنان، کودکان و سالخوردگانی که توان انجام برخی از کارهای کشاورزی را ندارند، فراهم میسازد. ضمن آنکه فعالیت نوغانداری و صنایع واسطهای بین تولید پیله و تهیه محصولات نهایی، سطوح وسیعی از اشتغالات روستایی و شهری را ایجاد کرده، فرصتهای شغلی قابل ملاحظهای را به وجود میآورد (راهی،1390). سرمایهگذاری در این فعالیت درمقایسه با پارهای از فعالیتهای تولیدی، کمتر و بازگشت سرمایه در آن سریعتر میباشد (صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم ایران،1369).
2- 1- 2- نوغانداری و تولیدات آن
کرم ابریشم توت با نام علمیBombyx mori.L، حشرهای است با دگردیسی کامل که زندگی آن از تخم شروع و به تخم ختم میگردد. این حشره دارای چهار مرحله زندگی تخم، لارو، شفیره و پروانه است که تنها در مرحله دوم یا لاروی از برگ توت تغذیه کرده، در پایان این مرحله که عموماً 25 تا 30 روز به طول میانجامد، با تنیدن تار تولید پیله ابریشمی مینماید (حسینی مقدم، 1384). عموماً غالب تخمنوغانهایی که امروزه در دنیا مصرف میشوند منشاء چینی و ژاپنی داشته، حاصل هیبریداسیون یا آمیختهگری از این دو نژاد میباشند (اقبالی، 1382).
تولید اصلی فرایند نوغانداری پیله ابریشمی است که از آن الیاف ابریشمی به دست میآید. از میان تمامی تارهای منسوجات، ابریشم به دلیل ویژگیهای خاص خود ازجمله سبکی، نرمی، مقاومت در نوسانات گرمایی، رنگپذیری، جاذبالرطوبه بودن، عایقپذیری الکتریکی و بهطور کلی لطافت، ظرافت و دوام، از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است و به همین سبب در دنیای منسوجات به آن لقب ملکه منسوجات را دادهاند (وزارت کشاورزی، 1373). ابریشم به عنوان ماده اولیه در تولید محصولاتی مانند فرش، پارچه، تزیینات داخلی ساختمان و غیره استفاده میشود. علاوه برآن در صنایع نظامی، دارویی، بهداشتی و آرایشی و تهیه بسیاری از خوراکیها مصرف میگردد. علاوه بر محصولات اصلی، استفاده از فراوردههای فرعی نوغانداری نیز در بخش کشاورزی کاربردهای بسیاری دارند (مرکز تحقیقات ابریشم کشور، 1385).
2- 1- 3- سابقه نوغانداری
اگرچه از آغاز پرورش کرم ابریشم اطلاع دقیقی دردست نیست و درمورد پیدایش ابریشم روایتهای گوناگونی وجود دارد، اما اسناد و مدارک قدیمی منابع ابریشم را به بیش از 2600 سال پیش از میلاد مسیح در چین باستان متعلق میداند (بیژن نیا و صیداوی، 1383). تردیدی نیست که جاده ابریشم با طول بیش از ده هزار کیلومتر در معرفی، رواج و توسعه نوغانداری و نیز تولید و تجارت ابریشم و محصولات ابریشمی از کشور چین تا بازارهای اروپایی نقش بسیار ارزندهای ایفا نموده است. تمدن قدیمی ایران که درمسیر جاده ابریشم آن زمان قرارداشته و شهرهای عمده آن را به هم متصل میکرده همواره در صنعت ابریشم جهان اثرات تعیینکنندهای به جا گذاشته و سوابق تجاری و فرهنگی دو کشور بزرگ چین و ایران از طریق این جاده مبادله گردیده است (صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم ایران، 1369).
امروزه قریب به 50 کشور جهان در تولید ابریشم مشارکت دارند. براساس آمارهای بینالمللی سهم ابریشم در کل تولیدات جهانی الیاف نساجی تنها درحدود 19/0 درصد است. عمده تولید ابریشم در مناطق معتدله و نیمه گرمسیری آسیا صورت میگیرد. بر اساس گزارش سازمان خواروبارجهانی (FAO) با تولید حدود 92 درصد ابریشم جهان توسط کشورهای آسیایی، میتوان ابریشم را یک محصول آسیایی دانست که قسمت عمده آن یعنی 85 درصد تولید جهان یا 94 درصد تولید آسیا توسط سه کشور چین، هند و ژاپن تولید میگردد. این وضعیت نشان دهنده موقعیت مناسب آسیا برای توسعه نوغانداری و بزرگترین منطقه مستعد برای تولید پیله و ابریشم در مقایسه با سایر نقاط نوغانخیز دنیاست (راهی، 1390). نزدیک به 22 میلیون نفرروز در سال در فرایندهای مختلف صنعت ابریشم شامل پرورش کرم ابریشم، تولید پیله تر، خشکاندن پیله تر، نخکشی، صمغگیری نخ، تابندگی نخ، رنگرزی نخ و بافت فرش فعالیت میکنند (دیلمی، 1383). از این میزان تنها حدود 10 میلیون نفر کشاورز به پرورش کرم ابریشم اقدام میکنند (صیداوی و بیژن نیا، 1383). در حال حاضر چین بزرگترین تولیدکننده ابریشم جهان و هندوستان دومین تولیدکننده ابریشم جهان میباشند (FAO, 2009).
2- 1- 4- نوغانداری و تولید ابریشم در ایران
پیشینه پرورش کرم ابریشم در ایران به گذشته دور میرسد. عدهای از مورخین بر این باور هستند که موطن اصلی پرورش کرم ابریشم ایران بودهاست (ناظر عدل، 1368) و برخی دیگر از آنان این کشور را از جمله مناطقی میدانند که همزمان با چین به پرورش کرم ابریشم، تولید و تجارت ابریشم مبادرت میورزیده است (صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم ایران، 1369). برخی دیگر نیز ورود کرم ابریشم به ایران را همزمان با ورود درخت توت و به زمان هخامنشیان مربوط میدانند (جوانشیر،1374). آنچه مسلم است این فعالیت در ایران از سابقه و قدمت نسبتاً طولانی برخوردار است. سوابق علمی و فنی این فعالیت بهخصوص اقداماتی که بهمنظور بهبود کمّی و کیفی آن صورت پذیرفته است، با دستیابی به نژادهای اختصاصی کرم ابریشم ایران نظیر نژادهای هراتی، خراسانی، بغدادی و سایر نژادهای محلی، همگام با سوابق تولیدی آن از قدمت تاریخی برخوردار بوده، مبین توجه خاص ایرانیان به این حرفه میباشد (صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم ایران، 1369).
بهطور کلی پرورش کرم ابریشم در ایران در دو دوره متفاوت با فاصله زمانی طولانی رونق بهسزایی داشته است. اولین دوره در سالهای 400 تا450 بعد ازمیلاد بوده است که در آن زمان ایران یکی از مراکز مهم پخش تخمنوغان به شمار میآمد. دومین دوره نیز در زمان سلطنت شاه عباس بوده است که ایران یکی از تهیهکنندگان و صادرکنندگان عمده ابریشم خام و پارچههای ابریشمی محسوب میگشت (ناظر عدل، 1368)، به گونهای که در نیمه قرن هفدهم میلادی تولید ابریشم در ایران به اوج شکوفایی خود رسید و سالانه حدود 1900 تن ابریشم تولید گردید که تا اوایل قرن هجدهم به 3000 تن و کمی بیشتر بالغ شد (جوانشیر،1374).
پس از عصر صفویان فعالیت نوغانداری متأثر از شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه به فعالیت خود ادامه داد. تا اینکه در سال 1314 اداره نوغان زیر نظر وزارت کشور در استان گیلان تشکیل شد و تهیه و توزیع تخم نوغان و خرید پیله را برعهده گرفت. این اداره تا سال 1352 با اسامی مختلفی به کار خود ادامه داد و از سال مذکور تحت عنوان شرکت پیلهور به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران وابسته گردید. در همین سال شرکت ابریشم گیلان وابسته به بانک کشاورزی و صنعت و معدن و مجتمع صنعتی تولید ابریشم وابسته به وزارت کشاورزی وقت، به منظور توسعه نوغانداری در منطقه گیلان تشکیل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت رفاه و بهبود وضع زندگی کشاورزان بیشتر مورد توجه قرار گرفت و یکی از موارد موفق در زمینه ایجاد رفاه نسبی و بهبود وضع زندگی کشاورزان، نوغانداری و فعالیت های جانبی آن تشخیص داده شد. لذا به منظور احیا و بازسازی نوغانداری و صنایع ابریشم کشور اقدامات مختلفی مورد توجه قرارگرفت که نهایتاً در سال 1359 شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران پیرو مصوبه شورای انقلاب با ادغام بخشهایی از شرکتهای پیلهور، ابریشم گیلان و مجتمع صنعتی تولید ابریشم تشکیل شد (راهی، 1390).
میزان مصرف تخم نوغان تا پیش از انقلاب اسلامی ایران حدود 100 هزار جعبه بود که عمدتاً از کشورهایی مانند ژاپن، چین و کره جنوبی وارد میشد. آغاز به کار شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران، دستاندرکاران نوغانداری کشور را برآن داشت تا تخم نوغان مورد نیاز را در داخل کشور تولید نمایند. برای اولین بار در سال 1364 تعداد 1400 جعبه تخم نوغان تولید گردید که با حمایت دولت در قالب طرحهای توسعه نوغانداری و تحقیقات ابریشم و اختصاص اعتبارات لازم، اقدامات وسیعی در این خصوص صورت پذیرفت که در نهایت کشور در زمینه تولید تخم نوغان به خودکفایی رسید (مرکز تحقیقات کرم ابریشم کشور، 1385). از مهم ترین اهداف تعیین شده توسط صندوق مطالعاتی توسعه نوغانداری و صنایع ابریشم میتوان به حداکثر استفاده از ظرفیتهای طبیعی و بالقوه آب و خاک و منابع طبیعی و نیروی انسانی مناطق مورد مطالعه در جهت افزایش تولیدات نوغانداری و ارتقاء سطح زندگی جامعه ساکن در این مناطق و بهبود اوضاع اقتصادی، افزایش تولیدات نخ ابریشم کشور، ایجاد امکانات جدید برای تبدیل آن به فراوردههای ابریشمی مانند پارچه و غیره جهت مصارف داخلی و صادرات مازاد تولید به کشورهای مصرفکننده اشاره کرد (مرکز تحقیقات کرم ابریشم کشور، 1385).
امروزه فرایند تولید ابریشم در کشور به دو بخش عمده تقسیم بندی شده است، “بخش کشاورزی” زیر نظر شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران (از شرکت های تابعه وزارت جهاد کشاورزی) و “بخش صنعتی” که عمدتاً توسط بخش خصوصی انجام میگردد و شامل چند کاخانه تولید نخ ابریشم (با هدایت وزارت صنایع و معادن) و متجاوز از 1300چرخ دستی ابریشمکشی ( با هدایت سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) بوده که امر تبدیل پیله به نخ را به عهده دارند. درحال حاضر بیش از 95 درصد از ابریشم تولیدی کشور در بافت فرش به کار برده میشود (شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران). سالهای پایانی دهه 1370 و ابتدایی دهه1380 را با تولید و عرضه حدود 200 هزار جعبه تخم نوغان در کشور میتوان سالهای شکوفایی این صنعت در ایران دانست، در حال حاضر عرضه تخم نوغان به کمتر از 30 هزار جعبه تنزل یافته است (شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران، 1391). علیرغم دستیابی به توان علمی و فنی تولید تخم نوغان و به تبع آن افزایش ظرفیت تولید پیله و ابریشم خام در کشور، متأسفانه امروزه شاهد روند کاهش تقاضا در بخش نوغانداری هستیم.
در سالهای اخیرنوغانداری دچار تحولات بسیاری گردیده که نشان از عدم رغبت کشاورزان به پرداختن به این حرفه داشته است. نمودار 2-1 سیر این تغییر را از سال 1386 تا سال 1392 نشان میدهد.
نمودار 2-1- تعداد جعبه تخم نوغان توزیع شده در کل کشور و استان گیلان
نمودار 2-2 تعداد جعبه تخم نوغان توزیع شده در کل کشور طی سالهای 1368 تا 1392 و روند تغییرات آن را نشان میدهد. بدون تردید سیر تغییرات در استان گیلان نیز تابعی از این روند بوده است.
نمودار 2- 2-تعداد جعبه تخم نوغان توزیع شده در کل کشور
بدون تردید اتخاذ سیاستهای حمایتی دولتی در اشکال گوناگون و بهکارگیری راهکارهای مناسب با این سیاستها میتواند ضمن حفظ شرایط فعلی، به احیاء و توسعه این فعالیت قدیمی کمک شایانی بنماید. صیداوی (1379) در تحلیل وضعیت نوغانداری کشور نشان داد که توسعه این صنعت مستلزم ایجاد زیرساختهایی با حمایت بخش دولتی به ویژه ایجاد و تقویت تشکلهای تعاونی نوغانداری در مناطق مستعد این صنعت است. پورحسین و همکاران (2003) نیز در بررسی وضعیت پرورش کرم ابریشم در مناطق مختلف ایران نشان دادند که نوغانداران با مسایل و مشکلات عمدهای روبرو بوده، در بسیاری از موارد فاقد اطلاعات و دانش پایه جهت استفاده از همه ظرفیتها و پتانسیلهای این بخش میباشند که لازم است بخش دولتی با اتخاذ سیاستهای حمایتی به ویژه توسعه دانش فنی به رفع این چالشها مبادرت ورزد.
بخش دوم
2- 2- پذیرش فناوریها در کشاورزی
در اوایل دهه 1970 نظریه و دیدگاه غالب در پذیرش نوآوریها، دیدگاه نشر بود که به طور عمده از نظریههای راجرز سرچشمه گرفته بود. بر پایه این نظریه، کشاورزان پیشرو ایدههای نوین را میپذیرند و با گذشت زمان این ایدهها از کشاورزان پیشرو به کشاورزان دیگر منتقل میشود. مدل نشر نوآوریها در دهه 1970 مورد انتقاداتی واقع شد. به طوری که گفته شد پذیرش ایدههای نو علاوه بر ویژگیهای کشاورزان، با سایر سازهها از جمله سازههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و موارد دیگر نیز مرتبط است. ازآنجایی که توانایی یک کشاورز در کاربرد یک فناوری در نظام زراعی خود دارای تبعات و پیامدهای اقتصادی است، به همین دلیل اساس ذخایر و منابع مالی کشاورز باید مورد توجه قرار گیرد. با انجام مطالعات بیشتر مشخص گردید که متغیرهای دیگری نیز بر روند پذیرش فناوریهای کشاورزی تأثیرگذار میباشند. یکی از مشکلات علم نوین کشاورزی آن است که متخصصان عمدتاً در سازمانهایی کار میکنند که ارتباطی با مردم ندارند، به متنوع بودن محیط و شرایط اهمیت نمیدهند، تمام دلمشغولی آنان تولید و انتقال فناوری است و باورهای آنان نسبت به شرایط و اولویتهای مردم، اغلب با دیدگاههای خود مردم تفاوت دارد. لذا وجود کنش متقابل و ارتباط بین بهرهبرداران و همچنین سازمانهای دست اندرکار تحقیق و انتقال فناوری، افزون بر ارتقای سطح همکاری میان آنان، میزان تناسب و مربوط بودن فناوری را نیز افزایش میدهند (پزشکی راد و همکاران، 1389).
مطالعات مختلف بیانگر آن است که اشاعه نوآوریهای کشاورزی که مبتنی بر اشتراک مساعی یا همکاری دستهجمعی باشد نه تنها اعتماد کامل کشاورزان را جلب میکند، بلکه احتمال پذیرش فناوری توصیهشده را به مراتب افزایش میدهد. واضح است که افزایش تولیدات کشاورزی برای رشد و توسعه اقتصادی هرکشور حیاتی و ضروری است. یکی از راههای